مختصري از تاريخ آذربايجان و تبريز
كاوشهايي كه به وسيله باستانشناسان، در اراضي آذربايجان به عمل آمده، نشان ميدهد كه در اين سرزمين از دورهي پارينه سنگي نشانههاي زندگي انسان به جا مانده است؛ در دوران باستان، گروههاي انساني در دشت پهنهها و كنارههاي رودها پراكنده بودند، و مسكن و پناهگاه ثابت نداشتند. در دوران سنگ آدميان هنوز قادر به توليد محصول نبودند. از اينرو به شكار حيوانها دست ميزدند يا ماهيگيري كرده و يا گياهان را گردآوري ميكردند. پس از سرد شدن هوا و دگرگوني شرايط اقليمي، آدميان به غارها و زير تخته سنگهاي بزرگ پناه ميبردند كه اينگونه غارها را هم اكنون در بيشتر نواحي آذربايجان ميتوان ديد. هنگام كاوش در غار بزرگ آزيخ كه در ناحيهي هادروت آذربايجان واقع شده است در اعماق غار دهها هزار ابزار سنگي به دست آمد. در سال 1968م. هنگام كاوش در اين غار، فك پاييني آدم نخستيني كه در حدود 200 تا 250 هزار سال پيش در اين غار زندگي ميكرده، كشف شد كه به سنگ تبديل شده بود.
زبان مردم آذربايجان، تركي بوده كه اين زبان در زبانها و موقعيتهاي مختلف به نامهاي مختلفي ناميده ميشود، از جمله تركي، توركي، توركو، توركجه، آذربايجاني، تركي آذربايجاني، آذري و تركي آذري. در مورد تركي بودن زبان مردم آذربايجان اسناد و مدارك بسياري وجود دارد، مثلا ديونيوس پريگت جغرافي نگار و شاعر يوناني صده چهار ميلادي ترك زبانان را ساكن اصلي اين منطقه ميداند و نيز محمد عوفي در ذكر خلافت عمربن عبدالعزيز كه از سال 99 تا 101 هجري ادامه داشت، از قيام بيست هزار ترك آذربايجاني سخن ميگويد.
تبريز مرکز استان آذربايجان شرقی است. در ۴۶ درجه و ۲۵ دقيقه طول شرقی و ۳۸ درجه و دو دقيقه عرض شمالی از نصف النهار گرينويچ واقع شده است، ارتفاع آن از سطح دريا ۱۳۴۰ متر می باشد. با وسعتی حدود ۱۱۸۰۰ کيلومتر در قلمرو ميانی خطه آذربايجان و در قسمت شرقی شمال درياچه اروميه و ۶۱۹ کيلومتری غرب تهران قرار دارد و در ۱۵۰ کيلومتری جنوب جلفا ، مرز ايران وجمهوری آذربايجان قرار گرفته است. جمعيت تبريز بيش از يک و نيم ميليون نفر میباشد. تبريز از سمت جنوب به رشته کوه منفرد هميشه پر برف سهند و از شمال شرقی به کوه سرخ فام عون علی (عينالی) محدود می شود. رودخانه آجی چای (تلخه رود) از قسمت شمال و شمال غرب تبريز میگذرد و بعد از طی مسافتی قابل توجه در دشت تبريز به درياچه اروميه میريزد و مهرانرود از ميانه تبريز ميگذرد که اکثرا در فصول مختلف سال بي آب است.
در خصوص تاريخچه تبريز بايد گفت كاوشهاي اخير باستانشناسي در محوطه مسجد كبود (گؤي مچيد) وجود تمدن و فرهنگ بيش از 4500 ساله را در اين شهر به اثبات رسانده و در صورت كشف محل دژ (تاروئي تارماكيس) در محدودهي فعلي شهر تبريز بر اهميت تاريخي آن افزوده خواهد شد.
براساس نوشتههاي مورخان و جهانگردان در سدههاي بعد از اسلام، تبريز نه تنها از شهرهاي مهم و معتبر آذربايجان، بلكه از شهرهاي مهم كشور نيز بوده است. تبريز زمانی دارای باغات و مزارع فرح انگيز و پرآوازه ای بود به همراه قنات ها و چشمههای متعدد که امروزه تمامی آن همه باغات و مزارع از ميان رفته يا در حکم از ميان رفتن است وگستره شهر پيرامون خود را به مناطق مسکونی، تجاری، اداری و صنعتی و خدماتی مبدل ساخته است. تبريز در شاهراه جاده ابريشم ، شرق را با غرب پيوند ميدهد و رونق اقتصادش به بنيان بازارها و کاروانسراهايی میانجامد که عظيمترين مكان تجاري مسقف پهنه گيتی میگردد و ازاين رو دارای شکوه مندترين ابنيه اعصار و مترقی ترين دانشگاه آنزمانها (ربع رشيدی) بوده است. وجود بناهاي تاريخي عظيم و رونق اقتصادي، فرهنگي، سياسي و ارتباطي شهر تبريز مقدمات ايجاد بسياري از علوم، مكاتب، موسسات و نهادهاي مدني براي اولين بار در كشور ايران را به ارمغان آورده است و موجب ناميده شدن شهر تبريز را به عنوان (شهر اولينها) در كشور ايران گرديده است.
واژه (تبريز) را بايد يكي از اسرارآميزترين واژههاي تاريخي دانست كه معنا و وجه تسميه و همچنين نگارش دقيق آن تاكنون به طور دقيق آشكار نگشته است. شاردن (chardin) فرانسوي در مورد وجه تسميه و تلفظ اين شهر مينويسد: «در تمام عالم شهري نميشناسم كه در مورد پيدايش و نام اوليه آن نويسندگان جديد اينقدر جدل و بحث كرده باشند...». احمد كسروي تاريخنگار، زبان شناس، پژوهشگر، حقوقدان ايراني در اين مورد بيان ميكند: «آنچه درباره تبريز در كتابها نوشته اند و يا بر زبانها ميگويند، عاميانه و نادرست بوده و من باجستو جوهايي كه بكار بردم به معني آن نرسيدم و بهتر ديدم به حال خود گذارم».
زنده ياد عبدالعلی کارنگ درآثار باستانی آذربايجان (آثار و ابنيه تاريخی شهرستان تبريز ) در باب وجه تسميه تبريز می نويسد: کلمه تبريز را جغرافی نويسان عرب چون سمعانی و ياقوت حموی به« کسر تاء » و جغرافی نويسان ايرانی و ترک چون حمد الله مستوفی و کاتب چلبی به « فتح تاء » و مورخان رومی و ارمنی و روسی چون فاوست، آسوليک، وارطان و خانيکف به « فتح تاء» قلب « باء » به « واو» يعنی به صورت « تورز Tavrez » و « تورژ Tavdrz « ، «تورشTavres »، « دَورژDavrez » ذکر کرده اند.
مؤلف آثار باستانی آذربايجان با افسانه شمردن برخي ادعاها در خصوص نام تبريز، مينويسد: قديمیترين ذکر نام تبريز را در کتيبه سارگن دوم پادشاه آشور خواهيم يافت، شرق شناس شهير فقيد ولاديمير مينورسکی می نويسد: « سارگن دوم در سال ۷۱۴ قبل از ميلاد به قصد تصرف ممالک اورارتو سفری به شمال غربی ايران کرد. از ناحيه سليمانيه کنونی ( واقع در شمال عراق ) داخل ايران شد. از پارسوا Parsua (پسوه کنونی ) و ساحل جنوبی درياچه اروميه گذشت. از سوی شرقی درياچه به راه خود ادامه داد و پس از پشت سر گذاشتن «اوشکايا» ( اسکوی کنونی) قلعه « تارومی » يا « تارونی » و «ترماکيس» را گشود. بعيد نيست يکی از اين دو کلمه نام قديمی تبريز کنونی باشد.
اين شهر در طول تاريخ دورههاي طلايي متعددي سپري كرده است. دوران پايتختي، دوران وليعهد نشيني، دوران شكوفايي تجاري، اقتصادي و علمي، هنري و ... كه امروزه آثار كم نظير آن دوره، زينت بخش موزههاي ايران و جهان است. تبريز از لحاظ گردشگري بسيار شهر مستعد و چه از لحاظ آثار باستاني و چه از لحاظ اكوتوريسم قابل توجه ميباشد.
اين شهر از نيمهي اول سدهي سوم هجري رو به گسترش بوده و اهميت آن در منطقهي آذربايجان به اندازه اي بوده كه متوكل عباسي پس از زمين لرزهي سخت و ويرانگر تبريز در سال 244 هجري قمري، بي درنگ فرمان بازسازي شهر را صادر نمود. تبريز كه در دورهي فرمانروايي (ابومنصور وهسودان روادي) رو به گسترش و آباداني نهاده بود، در اثر زمين لرزهي سال 434 هجري مجددا به شدت آسيب ديد. به طوري كه ناصر خسرو كه در سال 438 هجري از اين شهر ديدن كرده، مساحت تبريز 1400 در 1400 گام بيان كرده كه بر اين اساس به نظر نميرسد مساحت شهر متجاوز از يك كيلومتر مربع بوده باشد.
اوج شكوفايي تبريز در زمان ايلخانيان بود؛ در اين زمان شهر پايتخت قلمرويي بود كه از نيل تا آسياي ميانه گسترده شده بود. تبريز در دوران تيموريان، قراقويونلوها و اوايل سلسهي صفويه نيز پايتخت ايران بوده است. اين شهر به سال 1500 ميلادي (906 هجري) به تصرف شاه اسماييل درآمد و نخستين پايتخت ايران جديد در دورهي صفويه شد. تبريز در دورهي قاجار وليعهد نشين بود و وليعهدان دورهي قاجار در اين شهر اقامت داشتند.
تبريز در جنبش مشروطه نقشي مهم بر عهده داشت و دليري و فداكاري كساني چون ستارخان (سردار ملي) و باقر خان (سالار ملي)، و شيخ الاسلام به پيروزي جنبش مشروطه منجر گرديد. در 29 بهمن 1356 شمسي، تظاهرات مردم تبريز به مناسبت چهلمين روز كشته شدگان 19 دي 1356 تظاهرات قم به درگيري كشيد و معترضين عملا بيشتر نقاط شهر را تسخير نمودند. در جنگ ايران و عراق نيز تبريز در دفاع از ميهن اسلامي نقش مهمي داشته و حضور نيروهاي داوطلب از نقاط مختلف آذربايجان و شهر تبريز در خور توجه ميباشد. بنابر آمار رسمي موجود، شمار شهداي اين شهر در جنگ تحميلي عراق و ايران بيش از 4200 تن بوده است.
تبريز 2018: سازمان همكاري اسلامي (OIC)، دومين سازمان بين دولتي پس از سازمان ملل متحد است و با عضويت بيش از 57 كشور به گسترش بيش از 4 قاره است. اين سازمان طرحي را از سال 2015 با نام معرفي شهر نمونه گردشگري كشورهاي اسلامي تصويب كرد. در اين طرح هر ساله شهري از كشورهاي اسلامي به عنوان شهر نمونه گردشگري جهان اسلام معرفي ميشود. در اولين معرفي شهر قدس فلسطين در سال 2015 و دومين شهر، قونيه تركيه در سال 2016 و شهر مدينه عربستان در سال 2017 به عنوان شهر نمونه گردشگري جهان اسلام معرفي شدند. و در نهايت در سال 2018 شهر تبريز به عنوان شهر نمونه گردشگري جهان اسلام انتخاب گرديد.
تبريز شهر اولينها
برخی مفاخر آذربايجان
(11 بهمن 1311، زنوز- در قيد حيات)
(1285 ش، تبريز- 27 شهريور 1367، تهران)