دسته بندی اخبار
مقالات اخبار بایگانی
اخبار همایش ها و سخنرانی ها
کد مطلب : 2666  |   تعداد بازدیدها: 5581   |   تاریخ درج: چهارشنبه, مرداد 03, 1397   |   ساعت: 12:00 ق.ظ   |   منبع / نویسنده مطلب: مدیر سایت کانون وکلا

 

گزارش همایش علمی »اخلاق حرفه ای و کلاهبرداری های نوین در پرتو قانون مجازات اسلامی«

گزارش همایش علمی  »اخلاق حرفه ای  و کلاهبرداری های نوین در پرتو قانون مجازات اسلامی«...


گزارش همایش علمی

»اخلاق حرفه ای  و کلاهبرداری های نوین در پرتو قانون مجازات اسلامی«

 

تهیه گزارش:

اکرم اکبرزاده و مریم عزیزی فرد

(وکلای پایه یک دادگستری - از اعضای کارگروه خبرنامه کانون)

 

کانون وکلای دادگستری آذربایجان شرقی در مورخه 1397/3/31 میزبان همایش علمی با عنوان »اخلاق حرفه ای  و کلاهبرداری های نوین در پرتو قانون مجازات اسلامی« با سخنرانی دکتر علی آزمایش (از اساتید شهیر حقوق جزا و جرم شناسی) بود.

این همایش به همت کمیسیون آموزش و انتشارات کانون وکلای دادگستری آذربایجان شرقی، در تالار اندیشه شهرداری تبریز(واقع در ائل گلی) برگزار شد. 

در ابتدای جلسه آقای عظیم زاده رییس کانون وکلای آذربایجان شرقی  علی رغم کسالتی که داشتند در جلسه حضور یافته و ضمن خوشامدگویی به مهمان ویژه نشست اظهار داشتند: »از اینکه  جناب دکتر آزمایش دعوت کانون وکلای آذربایجان شرقی را قبول نمودند تا ما را ساعاتی از بیانات شیوا و ارزنده خود که در عالم حقوق وجود دارد آشنا نمایند و از محضرشان استفاده وافر خواهیم برد. همچنین  از شهرداری و رییس محترم اداره حقوقی آن، آقای هاشم پور و ازحضور  همکاران عزیز و ارجمند نیز تشکر و قدردانی   می نمایم«.

عظیم زاده در ادامه جلسه اعلام نمود: » اگر نشست امروز را به عنوان جلسه هیات عمومی کانون ها تلقی کنیم، دردها و مشکلات و سخنانی داریم. قاضی و حقوقدان وقتی می تواند نظریه های خوبی اعمال کند که جامعه اش را بشناسد. آیا اخلاقیات بر آن جامعه حاکم است؟ آیا جامعه بر مبنای اخلاقیات مذهبی است یا جامعه راه انحطاط را پیش رو گرفته است؟ در این راستا از بیانات دکتر آزمایش استفاده خواهیم نمود. خاطرنشان می سازم علم حقوق با توجه به نیازهای مختلف جامعه بشری به شعب مختلف تقسیم شده  است که رشته جزا ضامن اجرای تمام رشته های حقوق است.آنچه در این حوزه مطرح است و دانشمندان بدان پرداخته اند این است که حقوق مدون می بایست با رعایت برابری، عدالت و آزادی حفظ شود. قانونگزار نیز در وضع رشته های مختلف حقوقی باید از این سه اصل پیروی  کند و نیز افراد جامعه از این قوانین پیروی نمایند اگر قانونی با فقدان این سه اصل وضع شود در ظاهر بعنوان قانون می پذیریم ولی در وجدان به آن قانون عمل نمی کنیم، چون مخالف حق فطری و طبیعی ما می باشد«.

عظیم زاده تاکید نمود: »همگی با مفهوم آزادی آشنا هستیم ولی عدالت چیست؟ آیا عدالت از نظر فلسفی و حقوقی، تعریف واحد دارد؟ باید گفت نه. هر کدام از رشته ها تعریف خاص از عدالت نموده اند آنچه مورد نظر این جلسه است مفهوم حقوقی عدالت است. مفهوم حقوقی عدالت، اخلاقیات جامعه است که از باورهای مذهبی و اوضاع سیاسی بوجود می آید. عدالت آرمان هر جامعه بشری است، تاریخ بشر از گذشته تاکنون  بخاطر بدست آوردن عدالت پر از نزاع ها بوده است. در دنیای امروز جوهر عدالت، برابری است که در اجرای خود نیازمند انعطاف می باشد و اجرای عادلانه قانون آن است که قانون در برابر غنی و فقیر یکسان اجرا شود. عدالت وجود خشکی دارد ولی وقتی با انصاف یکی شود امر قابل محترمی خواهد بود.

در خصوص مسئله عدم تناسب مجازات و جرم ارتکابی نیز  باید گفت: آیا همیشه مجازاتی که برای یک جرم تعریف می شود عدالت و انصاف نیز در آن تعریف رعایت  می شود؟ و  نیز آیا مجازات در برابر هر مجرم یکسان باید اجرا شود؟ و آیا نباید وضعیت و شخصیت مجرم در نظر گرفته شود؟ در حالی که انصاف ایجاب می کند در اعمال مجازات ها شرایط مجرم نیز در نظر گرفته شود.

همچنین در  خصوص اجرای عدالت نیز ذکر این نکته حائز اهمیت است که اجرای عدالت، هدف قضاوت و دادرسی است. اگر قضاوت وارد سیاست شود، عدالت از بین می رود و اگر سیاست از در وارد شود عدالت از پنجره فرار می رود.

 هدف سیاست، مصلحت گرایی برای کسب قدرت است اما قاضی مظهر حفظ اصول حقوقی در جامعه است نبایستی جریانات سیاسی در تصمیم او اثر گذار باشند. قاضی مظهر حفظ عدالت است، ولی فرشته عدالت دوست و دشمن نمی شناسد در این راستا بایستی اعتماد مردم به دادگستری  که پناهگاه مردم است حفظ  شود«.

عظیم زاده در پایان اظهارات خویش به تبصره ماده 48 آیین دادرسی کیفری اشاره نموده و بیان داشتند: »این ماده تمام فکر و ذهن ها را به خود مشغول کرده است و با این  بیان که جامعه برای تضمین حفظ سعادت انسان ها بوجود آمده است در حالی که خود را جزیی از پیکر جامعه می دانیم در درون خود بایستی حس استقلال کنیم «.

در ادامه نشست، وکیل موسی زاده رییس کمیسیون آموزش و انتشارات کانون وکلای آذربایجان شرقی خدمت میهمان گرانقدر نشست و عزیزان حاضر خیر مقدم عرض نمودند.

 

بعد از دعوت از استاد آزمایش، ایشان با تمام فروتنی و تواضع و با یک کیسه نایلونی در دست که چندین جلد کتاب را در داخل خود داشت به پشت تریبون رفته و با یک بیت شعر، سخنان خویش را اینچنین آغاز نمود:

»بنام خداوند جان و خرد                   کزین برتر اندیشه بر نگذرد

خداوند جان را به انسان داد و در کنار آن، خرد را نیز داد، که این جان فقط بر اساس خرد حرکت کند. هر جا از خرد دوری کند فساد حاصل می شود و محبت نیز طلسم خلقت است، ولی محبت همراه خرد معنا پیدا می کند.

من معمولا می ایستم برای اینکه فکر می کنم در اجتماعاتی که همه مردم باید بایستند و یک نفر بنشیند، حداقل احترام برای عموم این است که کسی  که برای خدمت آ مده است بایستد و عموم بنشینند. چون نه می خواهیم انتخابات انجام بدهیم نه می خواهیم انتخاب بشویم نه می خواهیم سیاست کاری نماییم. اما شاید سوال برانگیز باشد که چرا آقای آزمایش، یک کیسه نایلونی در دستش است؟  بله برای اینکه اگر در نگارش قوانین، هدف حفظ نظم نباشد، سنگ روی سنگ بند نمی شود. لذا نظمی نخواهد بود این نتیجه همه این قوانین فعلی است! اگر سامسونت دست من باشد موتور سوار از دستم می برد، ولی کیسه نایلونی دستم باشد فکر نمی کند پول است یا آی پد است یا یک چیز ارزنده است، پس نمی برد«!

دکتر آزمایش بعد از کنایه طنزآمیز خویش در خصوص کیسه نایلونی همراه خود،  بی نظمی های موجود را نتیجه قوانین فعلی دانست. از تغییرات مکرر ایجاد شده در قوانین آیین دادرسی کیفری و قانون مجازات اسلامی در طی 38 سال انتقاد نموده و بیان داشت: »چند دفعه آیین دادرسی کیفری را عوض نمودیم چند دفعه دست بردیم در قانون مجازات اسلامی؟ چقدر آدم کشتیم ؟ چقدر آدم تو زندان انداختیم؟ چقدر شلاق زدیم؟ نظم برقرار شد؟ این ها نتیجه تغییرات در قوانین هستند. خودمان را گول نزنیم. قانون لازم است؟ مجازات لازم است؟ چرا؟ چون در غیر اینصورت نظم برقرار نمی شود. ولی این حرف فقط برای گول زدن ما هست  چرا که  با وجود تمام این قوانین، نظم وجود ندارد. به ما گفته اند قانون حافظ نظم است، قانون حافظ نظم نیست نظم از جای دیگر بر می خیزد.

جناب عظیم زاده همه مطالب را فرمودند و تمام مطالبی که من می خواستم در تو ضیحاتم به شما بگویم ایشان به زیبایی گفتند با اینحال باید گفت که قانون لازم است، ولی باید عادلانه باشد  اجرای قانون لازم است بشرطی که توام با انصاف باشد. پس تمام شد.

»استاد آزمایش مختصری راجع به  اینکه پدر مرحومشان نیز وکیل بوده اند و 45 سال وکالت نموده اند اشاره نموده و بیان داشت که در طول 46-47 سالی که پروانه وکالت اخذ نموده، مدت کوتاهی به وکالت عملی پرداخته است و  35 سال است که دیگر دادگستری نمی رود گرچه با افتخار از وکیل بودن خود یاد نمود. وی افزود: »هنوز کانون وکلا را خانه دوم خود می دانم. کانون تبریز که جای خود دارد. از قدیم الایام هر چه شنیدم و بعد هرچه دیده ام تماماً خوبی بوده است مثل خود تبریز ، مثل خود آذربایجان که سر ایران است که در سخت ترین مقاطع تاریخی ایران را از مهلکه نجات داد.«

دکتر آزمایش در خصوص ارتباط کانون وکلای آذربایجان شرقی و دادگستری اظهار کرد: »امروز که آمدم تبریز و ارتباط وکلاء  و دادگستری را شنیدم و یه سری هم به  دادگستری رفتم و دیدم که وکلا برخلاف بسیاری از مجتمع ها در تهران مورد بازرسی قرار نمی گیرند بلکه از در دیگر داخل دادگستری می شوند دیدم که روابط بین کانون وکلا و دادگستری حسنه است«.

ایشان همچنین در خصوص ارتباط کانون وکلاء با سازمان مردم نهاد شهرداری که محل برگزاری نشست علمی نیز در تالار آن سازمان بود، نسبت به کانون وکلای تبریز ابراز خرسندی نموده و اضافه کرد: »معلوم است بین این دو سازمان مردم نهاد نیز ارتباط حسنه وجود دارد«.

دکتر آزمایش در ادامه فرمایشات خویش تاکید نمودند: »معلوم است کانون وکلای تبریز به آن اندازه در وضعیت خوبی است که هم با دستگاه های دولتی و هم با دستگاه های مردم نهاد در رابطه و ارتباط خوب است. ای کاش همه کانون های وکلای مملکت در این وضعیت باشند. ای کاش این شمشیرهای از رو بسته شده بین دستگاه ها باز شود و یک مقدار بر مبنای محبت و مودت و اینکه همه ما یکی هستیم رفتار شود و انشالله که از کانون وکلای تبریز الگو برداری شود و کانون های وکلای دیگر هم از این وضعیت تبعیت کنند«.

استاد آزمایش در ادامه،  یادی از »شهریار«تبریز و آذربایجان نموده و اظهار داشتند : »مگر می شود آدم بیاید تبریز و یادی از شهریار نکند:

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند                    

بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند

همتم تا می رود موج غزل گیرد به دست                          

 طاقتم اظهار عجز ناتوانی می کند«

استاد با خواندن این غزل، صفای خاصی به جمع بخشیدند و محفل علمی را با کرامتشان و با یاد و خاطره شهریار شیرین سخن آراستند.

ایشان خاطر نشان نمودند که : »این چند بیت را از این نظر خواندم که همه در این فکر باشیم که این ایام بسرعت می گذرند و خاتمه پیدا می کنند و باید قدر لحظه ها را دانست آ ن ها که اهل خواندن رمان هستند حتما رمان ”بازمانده روز“ اثر ”ایشی گورو“ برنده جایزه نوبل ادبی  2017 را حتما بخوانند.

تا وقتی بعد از عمری، به گذشته خود فکر می کنید بدانید برای چه بدنیا آمدید. در این مدت که بودید چه کردید و حالا که دارید می روید چه با خود می برید.  انسان به امید زنده است و آینده همیشه روشنتر از گذشته بوده است بدین سبب باید همواره امیدوار بود«.

استاد آزمایش بعد از این مقدمه، در خصوص مفهوم و تعریف حق اظهار داشتند: »همگی تجدیدنظر کنیم در تعاریفی که امثال من در دانشکده های حقوق در مغز ما گنجانده اند! به ما گفتند : حق عبارت است از امتیازی که به موجب قانون به افراد داده شده است. یعنی قبل از قانون انسان ها صاحب حق نبودند؟!! تعریف، غلط است. انسان ها با مطلق حقوق  و آزادی بدنیا می آیند منتها چون می خواهند با هم زندگی کنند این حقوق و این آزادی ها را محدود می کنند، پس تعریف حقوق هم که به ما داده اند غلط بوده است. به ما گفتند: حق مجموعه مقرراتی که  بر روابط افراد در جامعه حکومت می کند. نه این تعریف، درست نیست. حقوق عبارت است از مجموعه مقررات محدود کننده آزادی، برای اینکه افراد بتوانند با هم زندگی کنند چون می خواهیم با هم زندگی کنیم نیاز داریم که آزادی خود را محدود کنیم، اگر اینجور به تعریف حقوق نگاه کنیم حقوق کوچک می شود نه آزادی. آنقدر آزادی محدود می شود که جامعه بتواند ادامه حیات بدهد.گذاشتن ماهواره بالای ساختمان جرم است، چرا جرم است ؟ به چه چیزی لطمه می زند؟ تعریف حقوق را اینجور به ما داده اند، قانون را هم اینجور نوشتند و می نویسند«!

ایشان در خصوص پیچیدگی قوانین جزایی بیان داشت: »انسان در جامعه آزاد است. بایستی یک مقدار محدودیت ایجاد کنیم تا دیگران هم بتوانند از آزادی خود استفاده نمایند پس قاعده می نویسیم ازاین میلیون ها عملی که انسان ها در زندگی روزمره خودشان انجام می دهند یک گوشه کوچکش، یک نقطه سیاه می باشد، که اسمش قواعد هست. قواعد حقوق، یک مقدار کم، یک لکه هم در این مربع کم است، اسمش جزییات است. حالا شما اگر دو جلد مجموعه جزاییات را در دست بگیرید، بیشتر از دو دقیقه نمی توانید در دستتان نگه دارید، چون سنگین است! آیا مملکت اینهمه مقررات جزایی نیاز داره؟ مگه چه خبره؟ برای چی؟ برای حفظ اقتدار حکومت ها!! توسعه حقوق کیفری!  آنقدر حقوق کیفری را  در دنیا توسعه دادیم،که بعد رفتیم چسبیدیم به مجازات های جایگزین حبس. یکی هم از ما نمی پرسد برای چه حبس را نوشتین؟ مجازات جایگزین حبس چیه؟ اگر درست نوشتید، برای چی جایگزین گذاشتید؟ هیچی، غلط نوشتیم! بزه دیده شناسی، عدالت ترمیمی، مجازات های جایگزین، مجازات های اجتماعی.

 قانون جدید را که می خوانید متحیر می شوید، عناوینی چون تعلیق رسیدگی، تعویق رسیدگی، تاخیر رسیدگی، تعلیق اجرای حکم، تعویق اجرای حکم و....چرا؟ برای اینکه آنقدر قانون نوشتند که دارد خودمان را  خفه می کند چرا که خانه از پای بست ویران است......

هفده میلیون پرونده در دادگستری است! کسی که حقوق نخوانده می گوید  نشانه اعتماد مردم است، ولی کسی که حقوق خوانده می گوید: واویلا ! چکار کردین! تمام ملت ایران در دادگستری هستن؟ چه کردین  با این جامعه، چیکار کردن با این قوانین»؟! 

دکترآزمایش در ادامه، در خصوص نحوه خواندن حقوق و نحوه نوشتن قانون تاکید نمودند: «ممکن است سوال شود چگونه حقوق بخوانیم؟ چگونه بخوانیم که اگر ما خواستیم یک ماده قانونی بنویسیم، اینگونه از کار در نرود؟!

اولا اجازه نوشتن قانون نویسی به شما نمی دهند! حکومت،  قانون می نویسد و حکومت ها در نوشتن قانون یک داعیه دارند و آن حفظ خودشان است! 

اول: این عقیده در نوشتن قوانین جزایی وجود دارد که: قانون، علی الخصوص قانون کیفری باید ترسناک باشد! باید ایجاد رعب کند! قانون جزا باید ترسناک باشد! چرا؟!  مگر ما با دشمنان خود درگیر هستیم؟!  بله، مجرمین، دشمنان جامعه هستند!  ای بابا چه دشمنی؟! بابا بنده خدا ماهواره گذاشته پشت بام، مگر چه دشمنی با ما دارد؟ چه کسی گفته اینها دشمنان جامعه هستند؟

قتل، چون خلاف فلسفه زندگی اجتماعی است، باید جرم انگاری شود، چون ما می خواهیم با هم زندگی کنیم،کسی حق ندارد زندگی دیگری را حذف کند، اما شما اگر لیست جرایم دیگر را بخوانید، متعجب می شوید! اگر یک دور قانون مجازات ر ا بخوانید متحیر می شوید! من یک اصله درخت بریدم! می بخشید من به شهرداری توهین نمی کنم! قانون هست! درختی ۳۰هزار تومان جریمه! معقول تر نبود بگویید: در مقابلش  ۵ تا درخت بکار!!

در خصوص بحث ایراد در قانون نویسی نیز باید گفت: در کنار قانون نویسی باید علاوه بر مطالعات حقوقی، مطالعات جنبی نیز وجود داشته باشند. تاریخ بخوانید تا سیر تاریخی جامعه خود را بدانید، جامعه شناسی بخوانید، جامعه را بشناسید.

حقوق مال جامعه است، اگر کسی سیر جامعه را می دانست، این قانون که بدهکار باید تا یوم الادا در زندان بماند نوشته نمی شد، چرا که اگر تاریخ نیز می خواند می د انست که مردم زود جمع می شوند و با کمک یکدیگر زندانی را آزاد می کنند. نمونه اش برپایی  جشن گلریزان است  و یا بخشی از بودجه کشور را هر ساله برای آزادی زندانیان در نظر می گیرند.

100 سال است در ایران قانون می نویسیم، یک ماده را خودمان ننوشتیم ! البته دو، سه تا نوشتیم، یک موردش همین آنتن ماهواره هست و از امثال دیگر، لباس مستهجن پوشیدن ! اینها اختراعات فکری خودمان است! بقیه اش همه ترجمه حقوق فرانسه است!  جامعه ای که هیچ همخوانی با جامعه فرانسه ندارد پس جامعه شناسی بخوانید تا جامعه خود را بشناسید مگر حقوق انسان محور نیست؟! نه، انسان محور نیست!  چون در ذهن اکثریت ما حقوق، نظم محور است!  فساد از همین جا شروع می شود! انسان محور حقوق نیست ،  نظم درخدمت انسان محور حقوق است! چرا گفته می شود عدالت و انصاف؟ چرا گفته می شود انصاف؟ چون با انسان سر و‌کار داریم. مگر ما در دعاهایمان نمی گوییم خدایا با عدالتت با من برخورد نکن، با فضلت با من برخورد کن. اگر خدا بخواهد با عدلش برخورد کند که کار ما تمام است!

 پس این قانونی که ما نوشتیم ظاهراً غیر قابل تغییر است، چون وقتی متهم به قاضی التماس می کند: یه  فکری به حال من کن، خانواده ام بدبخت می شود و ... قاضی می گوید: چه کنم قانون دست مرا بسته است، متهم می گوید قانون تو هستی! متهم می فهمد وقتی قانون با انسان طرف است باید قانونی برخورد شود ولی قاضی متوجه این مسئله نیست! اگر قرار بود من این ماده قانونی را خوب و ‌دقیق اعمال کنم و همانطور که قانونگذار گفته است عمل کنم، داده ها را می دادم به کامپیوتر، صحیح تر جواب را در می اورد ولی می دهیم به دست انسان و می گوییم سرنوشت یک انسان بدست توست، انسانی با او برخورد کن!

پس چون حقوق، انسان محور است، باید روانشناسی بخوانید تا پیچید گی های روان انسان را بشناسید. هر کدام از مواد قانونی علت وجودی باید داشته باشند. البته علت وجودی قوانین ما، در فرانسه است. ولی چه چیز جامعه من به فرانسه شباهت دارد؟! پس باید فلسفه خوانده شود. لااقل یک کتاب از یک فیلسوف بخوانید، مثلا راجع به سیر فلسفه در غرب و شرق ...یا راجع به تاریخ فلسفه. چون حقوق هر ملت بجای اینکه زاییده اجتماع آن ملت باشد زاییده حاکمیت آن ملت است پس  اصول علم سیاست بخوانید تا انواع حکومت ها را بشناسید. انواع حکومت ها را که شناختید، مشخص می شود چگونه قوانین را وضع می کنند. حقوق بین الملل بخوانید تا تعهدات بین المللی را که دولت ها نمی توانند از آن تخطی کنند، بدانید.

چون حقوق، مجموعه قواعد محدود کننده آزادی است و هر قاعده محدود کننده آزادی، مغز را خشک می کند و آدم تصور می کند این قواعد وحی منزل است، پس ادبیات بخوانید چون ذهن را تلطیف می کند.

در خصوص بحث قانون نویسی و لذت از قدرت طلبی باید گفت: مثل اینکه بزرگترین لذتی که انسان در جستجوی آن است قدرت است، حتی آدمی عشق که می ورزد در نهایت به آن عشق احساس تملک می کند  و مالکیت، به آدم احساس قدرت می دهد. کار مشکلی است که انسان عشق بورزد ولی احساس تملک نکند! درخصوص بحث قدرت فلاسفه انگلستان گفته اند: قدرت را به هر کس دادند فاسد شد

دکترآزمایش در پایان توصیه هایی که برای خواندن و قانون نویسی نمودند بر این موضوع تاکید نمودند که:  »هیچ وقت قانون ننویسید.«، وی در این خصوص از شادروان دکتر دادبان تبریزی یاد نمودند که وقتی از دکتر دادبان می پرسیدند چرا قانون نمی نویسید، از عصبانیت رنگش قرمز می شد و می گفت: »من چه صلاحیتی دارم که قانون بنویسم». لذا استاد آزمایش تاکید نمودند که: »قانون ننویسید«!

ایشان توصیه دیگری نیز به قضات و وکلا نمودند: » اگر قاضی هستید، آن موقعی که دارید درباره متهم تصمیم می گیرید فکر کنید اگر این آشنا داشت و به شما زنگ می زد بازهم می سوزوندیش؟ حالا فکر کنید آشنا ندارد خدا به شما زنگ زده است، نسوزوندیش! چرا که معیار و ملاک مجازات ها مشخص نیست. اگر می توانید  جزای نقدی بدهید حبس ندهید، جزای نقدی می توانید بدهید شلاق ندهید، این شلاق، پوست بدن را می کَند، شلاق را آلوده می کند، به تعداد متهمین که شلاق نداریم، یک دستمال که می کشند و به دیگری می زنند، محکوم علیه ایدز می گیرد، مسئولیت آن برای شماست«.

به وکلا نیز توصیه نمودند: »اگر به سراغ خودمان برگردیم در خصوص پرونده ای که به ما ارجاع می شود اولین فکری که به ذهنمان می رسد این است که این پرونده را کیفری کنیم. ولی اگر پرونده کیفری است، حقوقی نکنید«.

استاد آزمایش با شعری ظریف از شفیعی کدکنی کلیات بحث را به اتمام رسانده و در ادامه نشست راجع به اخلاق حرفه ای وکالت مطالب مفید ی را به شرخ آتی اظهار داشتند: »بیش از شما بسان شما -صد هزار ها با بال عنکبوت نوشتند  روی باد: کاین دولت خجسته جاوید زنده باد......

در خصوص اخلاق حرفه ای وکالت باید گفت که وکیل و یا قاضی بودن از اعتبارات می باشد و به آن وسیله نیز وکیل امرار معاش می کنند. در پرونده های حقوقی و کیفری علت وجود وکیل متفاوت می باشد. در پرونده های حقوقی به دلیل پیچید گی های خاص چون مردم خودشان نمی توانند حقشان را بگیرند لذا به کسی بعنوان وکیل که بیشتر از او می داند متوسل می شوند. ولی در پرونده های کیفری، چون نظم عمومی بهم می خورد و تمام جامعه مدعی هستند لذا تنها جایی که حضور وکیل الزامی است دادگاه کیفری است. وای به حال حکومتی که با دخالت وکیل مخالف باشد. وکیل داد گستری برای اینکه بتواند وکالت کند باید استقلال داشته باشد. استقلال به آدمی عزت می دهد و وکیل می تواند صدایش را بلند کند و از موکل دفاع، نماید.

وکیل زبان موکل است. در واقع اخلاق وکالتی از اینجا شروع می شود. مطالب موکل را به دادگاه منتقل می کند. موکل می تواند در مقام دفاع دروغ بگوید، سکوت کند، اتهام را متوجه دیگری کند، چون در مقام دفاع مفتری نیست و وکیل چون زبان موکل است پس لزومی ندارد ریاست  دادگاه از بیانات وکیل ناراحت شود. ولی وکیل حق ندارد قضاوت کند، وظیفه دارد وکالت را قبول نماید، ولی این تکلیف نوعی است. رسالت یک وکیل احقاق حق در حد  توانایی او می باشد و شرط آن این است که دستگاه قضا قوی باشد. هر چه دستگاه قضایی مملکت قوی تر باشد وکالت در آن جامعه عزت دارد و نه تنها رسالت وکیل را تامین می کند، عزت دادگستری را هم حفظ می کند.

وکیل حق ندارد، موکلین را از مراجعه به وی محروم کند بلکه اگر در موضوعی تخصص ندارد می تواند موکل را ارشاد کند که به وکلای متخصص دیگر مراجعه کند.

تشخیص من در طول 47 سال وکالت و تدریس این است که دستگاه دادگستری ما مثل سایر دستگاه های مملکتی، اکثراً سالم هستند. منتهی کار وکالت و قضاوت طوری است که،  یک وکیل وقتی خطایی انجام می دهد در واقع آن خطا به منزله جنایت است و باید بداند که کل جامعه وکالت را آلوده کرده ‌است. با توجه به اینکه پدرم نیز وکیل بودند نصیحتی به من نمودند که از باب یاد آوری در اینجا به شما می گویم وآن این که اگر سالم وکالت کنی بعد از سی چهل سال وکالت به اندازه یک کارمند دولت درآمد خواهی داشت فقط یک تفاوت دارد، تو آزاد بودی او خادم، او هر روز صبح باید سر کار می رفت ولی تو دوست داشتی بعضی وقتها پرونده نگیری و استراحت کنی و اینکه کار وکالت یک کار خدایی است، یکی به شما تکیه می کند شما نباید به او خیانت کنی. اگر وکیلی به موکل خیانت کرد غیر از آلوده کردن طیف وکالت، به اصالت وکالت نیز خیانت کرده است.

وکیل باید استقلال داشته باشد. استقلال خود را با عزت خود حفظ کنید،کار غلط نکنید و کانون وکلا را خانه خود بدانید. اگر کانونی سه هزار وکیل داشت همان سه هزار وکیل باید در انتخابات هیات مدیره شرکت کنند. استقلال یک وکیل را به جز خود وکیل هیچ شخص دیگری نمی تواند بگیرد و آنهم با خطا و خیانت وکیل صورت می گیرد. در مقداری که دادگاهها اجازه می دهند باید قویترین دفاع را انجام دهید. حتی اگر فرصت مطالعه کامل پرونده داده نشد، در لایحه بنویسید که فرصت مطالعه کامل پرونده داده نشد، همین لایحه در تاریخ قضائی کشور ثبت می شود. یک مقدار از وقتتان را رایگان در اختیار مردم قرار دهید، مثلا اگر کسی در راهرو داد گستری سوالی از شما پرسید در حدی که می توانید جواب دهید و سپس به قسمت معاضدت کانون وکلا راهنمایی کنید. اگر ملائت مالی داشتید، رایگان مشاوره بدهید ، اگر وکالت‌نامه امضا نمودید حق الوکاله بگیرید ولی یک درصدی از کارتان را رایگان انجام دهید، چرا که گشایش وکالتی برایتان ایجاد می کند«.

بعد از اتمام سخنان استادآزمایش، ایشان به چند سوال حاضرین نیز پاسخ داده و بعد از تقدیم هدایایی از طرف کانون آذربایجان شرقی به رسم یادبود و مهمان نوازی، به استاد، نشست علمی مذکور به پایان رسید.

 لازم به توضیح است، استاد آزمایش به سبب تواضع و فروتنی خویش، حتی آن هدایا را هم قبول نمی کردند که با اصرار و خواهش حاضرین و علی الخصوص ریاست محترم کانون آذربایجان شرقی (جناب حسن عظیم زاده)، مورد قبول قرار دادند.

 

منبع :

خبرنامه کانون وکلای دادگستری آذربایجان شرقی  (ضمیمه فصلنامه حقوقی و خبری)

          سال  چهاردهم          شمارۀ 58                 ۳۱ خرداد ۱۳۹۷

 

 

Share نسخه مخصوص چاپ
نام
نام خانوادگی
ایـمیل

ذخیره اطلاعات


 
 
 
ثبت نام فراموشی کلمه عبور؟